حجتالاسلام والمسلمين عليرضا پيروزمند، مسئول گروه علمی و قائم مقام فرهنگستان علوم اسلامی به بيان نكاتی در باب اسلامیسازی علوم انسانی و مروری بر فعاليتهای مراكز مختلف در اين زمينه پرداخت و با اشاره به كاستیهای اين حوزه، به مواردی از قبيل غيرقابل قبول بودن تنوع آراء در مديريت تحول علوم انسانی، جای خالی نگاه فراگير و نظام سياستگذاری جامع برای تحول علوم انسانی، گامهای ضروری در جهت رسيدن به طرح تحول علوم انسانی، ضرورت مرتبط شدن اساتيد و مديران دانشگاهها با اين موضوع و هوشياری نسبت به تقليل اهداف اسلامیسازی علوم انسانی پرداخت.
مديريت دانش يا انتظار تحول علوم انسانی
پيروزمند در پاسخ به اين پرسش كه آيا مسئله كنونی، مديريت دانش است يا انتظار تحول علوم انسانی از طريق نظريههای جديد، اظهار كرد: آنچه كه مقصد اين حركت علمی است، تحول علم است؛ يعنی مشكلی كه ما با علوم انسانی موجود داريم محتوای اين علوم است و پيوندی است كه اين محتوا با جهانبينی مادی و تمدن مادی پيدا كرده است و ما بايد اين علوم را از آن جهانبينی منفك كنيم و بتوانيم جهتگيری جديدی را در آن جريان بدهيم؛ بنابراين مقصد از هر نوع تحرك علمی و مديريتی بايد توليد محتوای جديدی باشد كه اين محتوای جديد در قالب نظريههای نوين، در عرصههای مختلف علوم انسانی، ارائه میشوند؛ عرصههای مختلفی كه بر اساس مبانی متفاوت برای مقاصد و نيازمندیهای متفاوت، با معيارها و روش علمی متفاوت، پايهريزی شدهاند و پا به ميدان علم گذاشتهاند. وی افزود: اين تبصره را هم بايد بزنيم كه البته تفاوتهايی كه ما در باب علوم انسانی اسلامی و غربی مطرح میكنيم به معنای متروك شدن و از بين رفتن يا ناديده گرفتن و بیفايده شدن تلاشهای علمیای نيست كه تا به حال حتی در غرب اتفاق افتاده است، بلكه مهم اين است كه يك ساختمان جديد علمی بناگذاری میشود.
پيروزمند با اشاره به آن چه كه در جريان بنا گذاشتن اين ساختمان علمی بايد روی دهد، گفت: پشتوانه ساختمان علمی مورد نظر و آنچه كه طبيعتاً برای اين كه اين تحول علمی اتفاق بيفتد لازم است يك تحول برنامهای است. برای اين كه آن تحول برنامهای اتفاق بيفتد بايد يك تحول ساختاری اتفاق بيفتد و نظام مديريت دانش ما بايد رويكرد جديد و تدبير جديدی پيدا كند و درك متفاوت و كاملتری پيدا كند تا بتواند در قالب برنامههای تحول علمی و از طريق اجرای آن برنامهها به تحول علمی نائل بيايد.
مسئول گروه علمی و قائم مقام فرهنگستان علوم اسلامی اين نكته را نيز متذكر شد كه وقتی صحبت از مديريت دانش و برنامه تحول علمی به ميان میآوريم نبايد اين گمان ايجاد شود كه توليد علم و تغيير جهتگيری علم و به تلاش واداشتن دانشمندان علمی، امری است كه به صورت فيزيكی و مكانيكی و دستورالعملی اتفاق میافتد.
ضرورت مديريت دانش در راستای تحول علوم انسانی
وی افزود: منظور از برنامهريزی مديريت دانش اين نيست كه به دانشگاهها بخشنامه میكنيم و اساتيد دانشگاه بر اساس آن بخشنامه فكر میكنند و نتيجهگيری میكنند؛ ابداً در عرصه علم و در تاريخ تحول علم چنين چيزی اتفاق نيفتاده و از اين به بعد هم اتفاق نخواهد افتاد. اين منظور نيست، اما در عين اين كه منظور اين نيست، اما بعضی به اشتباه، برای گريز از اين معنا، به اصل سياستگذاری و تدبير برای تحول هم با نگاه منفی برخورد میكنند و آن هم اشتباه است.
پيروزمند عنوان كرد: بايد علم را سياستگذاری كرد به خاطر اين كه حكومت در قبال مسائل ملی خود هم قدرت و هم مسئوليت دارد. بنابراين بايد از قدرت خود برای اين كه بتواند مسئوليت خود را به خوبی ايفا كند استفاده كند. بنابراين مقصد ما در تحول علوم انسانی تغيير محتواست اما در طريق اين تغيير محتوا لازم است كه تغيير در برنامه و تغيير در نظام مديريت هم به تناسب اتفاق بيفتد. وی در مورد اين كه در مسير تحول تا چه حد مؤلفههای مديريت دانشی از عناصر منطق علمی قابل تفكيك است و اين كه كدام يك از آنها را بايد اولويت داد بيان كرد: مرز مؤلفههای مديريت دانشی با عناصر منطق علمی مشخص است اما برای اين كه اين منطق علم دستخوش تغيير شود و برای اين كه انگيزهها برای به كارگيری اين منطق علم تقويت شود و برای اين كه مسائلی كه موضوع ذهن دانشمندان قرار میگيرد مسائل اولويتدار و مناسبتری باشد همه اينها میتواند خود به شكل مستقيم و غيرمستقيم مديريت شود و تسهيلاتی قرار داده شود برای اين كه اين اتفاق بيفتد يا میشود پيشگيری شود و میشود بیتفاوت باشد.
اين كارشناس شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: بايد گفت كه عزم و اراده نظام مديريت دانش در اين كه چه اتفاقی در بدنه علمی بيفتد مؤثر است؛ هر چند نمیخواهيم بگوئيم كه اولين و آخرين عاملی است كه نقشآفرين خواهد بود.
پيروزمند درباره مراحل پيش رو در تحول علوم انسانی نيز بيان كرد: ما در ميدان واقعی اين مسئله كه نگاه كنيم مشاهده میكنيم كه در ردههای مختلفی اساتيد محترم دارند تلاش میكنند و تلاش آنها هم مفيد است. بعضی درون يك علم در حال تلاش هستند، بعضی در فلسفه يك علم در حال تلاش هستند، بعضی در فلسفه علوم اجتماعی در حال تلاشند، بعضی در ايجاد تحول در روش علم در حال تلاشند، بعضی در تغيير سرفصلهای دروس در رشتههای خاصی در حال تلاش هستند و اينها همزمان وجود دارد و همزمان هم امكانپذير است و اين در دوران شروع تحول، اتفاق مباركی است.
وی افزود: اما آن چه كه در ادامه روند تحول در علوم انسانی بايد برای رسيدن به آن سعی كرد اين است كه تلاشها در بخشها و ردههای مختلف بايد با هم پيوند بخورد و تلاشهايی كه در علومهای بالادستی اتفاق میافتد در موضوعات و دانشهای پاييندستی جريان پيدا كند و از نتايج آن استفاده كنند.
افق جهانی پيش روی حركت تحولی به سوی علوم انسانی اسلامی
مسئول گروه علمی و قائم مقام فرهنگستان علوم اسلامی در مورد افق جهانی پيش روی حركت تحولی به سوی علوم انسانی اسلامی نيز عنوان كرد: همان گونه كه علوم انسانی غرب توانست خود را جهانی كند، نه از طريق زور ـ حالا يك جاهايی هم ممكن است از طريق زور بوده است، اما غلبه با زور نبوده ـ بلكه از طريق اين كه توانسته است كارآمدی خود را در حل مسائل، به ظاهر، نشان دهد و بگويد كه من به توسعه امنيت و رفاه اقتصادی برای شما نائل میشوم و توانسته خود را بسط بدهد. هر جريان علمی ديگری هم كه بخواهد در دنيا شكل بگيرد به ميزانی كه بتواند چنين كارآمدی از خود بروز بدهد به همان ميزان شكل جهانی پيدا خواهد كرد.
وی افزود: از آن جا كه ما معتقديم كه تكيه علوم انسانی غربی بر آموزههای مادی و بر بنيانهای سستی است و چشماندازی كه آنها نشان میدهند سراب است و نه واقعيت، و در نقطه مقابل آن چه كه براساس دين الهی به بشريت ارائه شود واقعيت دارد و حقايق عالم در اين بنا استوار شده است، حتماً اين گونه خواهد بود كه بشريت بيشتر به دانشی اقبال خواهد كرد كه بر اساس اين حقايق بنا شده باشد؛ چه اين كه در عرصه سياسی هم میبينيم كه وقتی نظام اسلامی به شكل اصولی و صحيحی از عدالت و آزادی دفاع میكند، مورد توجه دنيا قرار میگيرد و دنيا تفاوت آن را با عدالت و آزادی و دموكراسیای كه دنيای غرب ادعای آن را میكند متوجه میشوند. بنابراين اگر همين تفاوت را در عرصه دانش هم نشان بدهيم حتماً دانش توليدی ما جهانی خواهد شد.