|
عنوان : |
تأثير حيات معقول بر سبک زندگي ديني: با تأکيد بر ديدگاههاي علامه جعفري (ره)
|
|
|
چکیده: |
مفهوم سبک زندگي نمود پيشرفت انسان در عصر مدرن است و به باور نظريهپردازان، مصرف از شاخصههاي مهم آن به شمار ميرود. در اين مقاله ابتدا به توضيح مفهوم سبک زندگي و مصرف خواهيم پرداخت و آنگاه با استفاده از روش مطالعه اسنادي و با بهرهگيري از نظريه «حيات معقولِ» علامه جعفري (ره) مفهوم سبک زندگي منطبق بر نظرگاه اسلامي ارائه ميشود. يافتههاي اصلي اين نوشتار از يک سو بر اين نکته دلالت دارند که بُعد شفاف فرهنگ و همچنين هدفدار بودن زندگي، مهمترين مؤلفههايي هستند که در نظريه «حيات معقول»، ميتوان از آنها براي توليد يک نظريه مبتني بر نظرگاه اسلامي استفاده کرد و از سوي ديگر، مصرف بهصورتي که در ادبيات فکري غرب وجود دارد، موجب ايجاد عواملي همچون صورتگرايي به جاي محتواگرايي و ايجاد نااميدي و بيتوجهي به ارزشهاي غايي ميشود.
|
|
|
نویسنده |
:
| حميد ميرعباسي کارشناسي ارشد علوم اجتماعي دانشگاه تهران پژوهشگر |
|
|
|
|
عنوان : |
نگاهي جامعهشناختي به تبيين نقش نماز در برساخت سبک زندگي ديني
|
|
|
چکیده: |
موضوع اصلي مقاله حاضر، بررسي نسبت نماز با سبک زندگي است. آنچه انسان در رفتار خود مبناي عمل قرار ميدهد و از آن الگو به وجود ميآورد، سبک زندگي نام ميگيرد. دين و سبک زندگي، لايههاي دروني و بيروني نظام فرهنگي را تشکيل ميدهند. اشخاصي که خود را متعهد به شيوه زندگي معيني ميدانند، انتخابهاي ديگر را لزوماً خارج از موازين و معيارهاي خويش ميبينند؛ به اين معنا که سبک زندگي نوعي تعهد و پايبندي براي فرد به ارمغان ميآورد. «همانا نماز (اهل نماز را) از زشتيها و منکر باز ميدارد»(عنکبوت:45). به عبارت ديگر تقيد به نماز موجب دوري از زشتيها و ناهنجاريها ميشود. اين يعني نماز توان ايجاد حرکتهاي استعلايي يا حرکت از سبکهاي زندگي دني به سمت سبک زندگي ديني و متعالي را دارد. مطالعات علمي ديني نشان ميدهد افرادي که خود را به نماز پايبند ميدانند، نوعي سبک زندگي ديني و متعالي را بر ميگزينند و از طرف ديگر نيز افرادي که با سبک زندگي ديني رشد و نمو ميکنند، خود را بيشتر از ديگران به آداب نماز موظف و مقيد ميدانند و با چنين ويژگيهايي شناخته ميشوند: گذران سالم اوقات فراغت، دوري از آسيبهاي اجتماعي، تلاش در راه همنوايي با قوانين اجتماعي، اميدواري به آينده و... در يک کلام، چنين افرادي الگوي زيست مؤمنانه دارند.
|
|
|
نویسنده |
:
| جمشيد ميرزايي کارشناسي ارشد جامعهشناسي مدرس گروه علوم اجتماعي دانشگاه فرهنگيان |
|
|
|
|
عنوان : |
زيباييشناسي توليد يا مصرف؟
|
|
|
چکیده: |
انديشمندان قرن نوزدهم، همواره بر نقش محوري توليد در آفرينش جهان انساني تأکيد ميکنند؛ در اين ميان، مارکس با واسازي مفهوم توليد سرمايهداري، آن را از قيد سود و انباشت سرمايه جدا ميسازد و به آن صورتي زيباييشناختي ميبخشد. مارکس، شرايط زندگي انساني را تحت نظام توليد تبيين ميکند و مقولة مصرف را امري انفعالي و متعلق به جهان حيواني ميداند. درواقع، در گفتمان مارکسيستي، مصرفکنندگان همچون موجوداتي فريبخورده و ازخودبيگانه تصور ميشوند که در نمايش اوهام کالاهايي غرق شدهاند که ساختة دست خودشان است. از ديد مارکسيسم، مصرف، سايه و انعکاسي از توليد است و «شيوة توليد» به نحو پيشيني «شيوة مصرف» را نيز تعيين ميکند. اما دوسرتو در سنت پستمدرن، معتقد است که اگرچه خانه از آنِ ديگران است، کردار سکونت ازآنِ ماست؛ به قول دوسرتو، مصرفکننده، با «شيوههاي کاربرد متفاوت» در فرآيند توليد کالاها مشارکت ميجويد و از اين طريق، مصرفگرايي، ماهيت مستقل خويش را در برابر نظام توليد حفظ ميکند و خود را همچون «توليد ثانوي» به نمايش مينهد. اگر مارکس از «توليد بهمثابة آفرينش زيباييشناسانه» سخن ميگويد، در گفتمان پستمدرن، کنش زيباييشناختي، به قلمروي مصرف نيز سرايت ميکند و امر روزمره و انسان معمولي، آبستن زيبايي ميشود. اعتقاد به مصرفزيباييشناختي به اين معناست که تودهها نيز در کنشهاي روزمرة خويش، داراي خلاقيت، قدرت و نيروي مقاومت هستند و سهم برابر با توليدکنندگان در آفرينش زندگي دارند.
|
|
|
نویسنده |
:
| عارف دانيالي دکتري فلسفه غرب، گرايش جديد و معاصر پژوهشگر مرکز پژوهش و سنجش افکار |
|
|
|
|
عنوان : |
سبک زندگي و روابط اجتماعي در عرصه شهر
|
|
|
چکیده: |
يكي از موضوعات مهم جامعه امروز ما، سبک زندگي افراد است؛ چراكه سبک زندگي تأثير عميقي بر بسياري از جنبههاي مهم زندگي ميگذارد. از سوي ديگر، انسانها موجودات اجتماعي هستند که در تعامل با ديگران هويت مييابند و زندگي اجتماعي خود را شکل ميدهند. بدين معني جامعه از برهمکنشهاي (تعاملهاي) الگوداري که افراد به هنگام پيوند با يکديگر، به منظور دستيابي به هدفهاي گوناگون ميآفرينند، تشکيل شده است. سبك زندگي را ميتوان در تمامي كنشها و رفتارهاي فرد و در تعاملات و ارتباطات وي با ديگران، طبيعت و به طور كلي محيط اجتماعي اطراف وي ملاحظه و مشاهده كرد. بنابراين بايد گفت، سبك زندگي از جمله جنبههاي عيني، مشهود و ملموس فرهنگ و نظام ارزشي در يك جامعه و گوياي بخش قابل رؤيت هويت اجتماعي1 و هويت فرهنگي در يك جامعه است. عرصههاي عمومي فضاي شهر و همچنين حوزههاي همسايگي تأثير بهسزايي بر حالات روحي و تعاملات اجتماعي افراد دارند و در صورتيکه تحت نظارت شهروندان باشند، عامل بسيار مهمي در ايجاد روابط پايدار اجتماعي هستند. در مقاله حاضر، ضمن پرداختن به اثرگذاري اين فضاها بر تعاملات اجتماعي افراد، مصاديقي نيز براي هر يک ذکر شده است.
|
|
|
نویسنده |
:
| مليحه درگاهي کارشناسي ارشد انسانشناسي از دانشگاه تهران |
|
|
|
|
عنوان : |
روايت سريالهاي تلويزيوني ايراني از سبکهاي دوستي و رفاقت جوانان
|
|
|
چکیده: |
مقاله پيشرو، با هدف بررسي چگونگي بازنمايي سبکهاي دوستي و رفاقت جوانان همجنس در سريالهاي تلويزيوني، پربينندهترين سريالهاي پخش شده از صداوسيما با محوريت جوانان را در فاصله سالهاي 1383 تا 1393 با استفاده از عناصر مدل لابوف، تحليل روايت کرده است. بر اساس يافتههاي اين پژوهش، سريالهاي مورد بررسي، روابط جوانان همجنس را در دو سبک رابطهاي گرم (مبتني بر عقل ارزشي) و سرد (مبتني بر عقل ابزاري) بازنمايي کردهاند و در اين ميان، روابط مبتني بر عقل ابزاري در بين جوانان بخصوص پسران، بيشتر و پررنگتر از روابط مبتني بر عقل ارزشي روايت شده است. اين يافتهها حاکي از آن است که صداوسيما در بازنمايي سبکهاي دوستي و رفاقت جوانان، رويکرد هشدار به جوانان و خانوادههاي آنان را در پيشگرفته است.
|
|
|
نویسنده |
:
| محمد فتحينيا دکتري ارتباطات پژوهشگر مرکز پژوهش و سنجش افکار |
|
|
|
|
عنوان : |
بررسي عوامل اجتماعي مؤثر بر نگرش به ازدواج در فرآيند تغييرات سبک زندگي
|
|
|
چکیده: |
تبديل جوامع از سنتي به صنعتي، پيامدهاي گوناگوني در بخشهاي مختلف جامعه بهوجود آورده و سبکهاي زندگي را دچار تغيير کرده است. در بستر اين تحولات؛ مشخصات ازدواج نيز دستخوش دگرگوني شده و تمايلي به مشابهت با خصوصيات جوامع صنعتي پيدا کرده است. باتوجه به ساختار جوان جمعيتي ايران، در پژوهش حاضر، به بررسي رابطه تغيير در سبک زندگي ناشي از فرايند نوسازي الگوها و عناصر سنتي بر نگرش صرف به ازدواج در بين جوانان پرداخته شده است؛ براي اين منظور 353 نفر از جوانان 20 تا 29 ساله شهر رشت انتخاب شدند و از طريق يک پرسشنامه بسته و انجام آزمونهاي آماري، فرضيهها مورد بررسي قرار گرفتند. نتايج نشان داد؛ نگرش به ازدواج که نتيجه تغيير در سبک زندگي است، در حال منفي شدن است. همچنين بسياري از جوانان نسبت به جنس مخالف خود بيتفاوت شدهاند و اين بيتفاوتي روز به روز در حال افزايش است. از طرف ديگر، مهمترين متغيرهاي تغييردهنده نگرش به ازدواج عبارتاند از: متغير موفقيت و شکست دوستان يا فاميل در ازدواج و پايگاه اقتصادي و اجتماعي افراد که همه ناشي از تغيير در سبک زندگي است.
|
|
|
نویسنده |
:
| نرگس انتظامي بيان كارشناسي ارشد روانشناسي تربيتي |
نویسنده |
:
| قدسي احقر عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات تهران |
|
|
|
|
عنوان : |
سبک زندگي و جواني: بررسي انواع سبکهاي زندگي جوانان شهر مهاباد
|
|
|
چکیده: |
سبک زندگي از جمله مفاهيم مدرن به شمار ميآيد که در سده گذشته و بويژه پس از جنگ دوم جهاني مورد توجه ويژه قرار گرفته است. اين مفهوم الگوهاي روابط اجتماعي، سرگرمي، مصرف، مُد و پوشش را دربر ميگيرد و حتي نگرشها، ارزشها و جهانبيني فرد و گروهي را که عضو آن است نيز بازمينماياند. در اين پژوهش براي تحليل سبکهاي زندگي، با استفاده از نظريههاي جامعهشناختي مرتبط، چارچوبي مفهومي تنظيم شده و مورد استفاده قرار گرفته است. روش کار، کيفي (نظريه مبنايي) است و دادهها با استفاده از تکنيک مصاحبه عميق و معيار اشباع نظري بهدست آمده است. يافتههاي به دست آمده سه سبک زندگي همنوايانه، مدرن و تلفيقي را شامل ميشوند؛ جوانان داراي سبک زندگي همنوايانه، همسو با ارزشها و هنجارهاي حاکم بر جامعه گام برميدارند و به مسائلي توجه دارند که اجتماع و نظام حاکم بر کشور ميپسندد. افرادي که در چارچوب سبک زندگي مدرن قرار دارند، افرادي مصرفگرا، مدگرا، و داراي هويتي مدرن هستند و بهشدت از الگوهاي غربي نظير بازيگران و خوانندگان تقليد ميکنند. در سبک زندگي تلفيقي، جوانان با روي آوردن همزمان به شناسههاي قومي ـ محلي و جهاني ـ مدرن، گام برميدارند.
|
|
|
نویسنده |
:
| سيد فهيم ايراندوست دکتراي آموزش بهداشت و ارتقاي سلامت دانشجو دانشگاه علوم پزشکي ايران |
نویسنده |
:
| سينا احمدي دکتراي سلامت و رفاه اجتماعي دانشجو دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي تهران |
|
|
|
|
عنوان : |
کودکان جديد1 ديويد بوکينگهام2
|
|
|
چکیده: |
مدافعان نظريه «مرگ کودکي» درباره کودکي و جواني معاصر، ديدگاهي کاملاً متفاوت با ديدگاه مدافعان نظريه «نسل الکترونيک» دارند. براي مثال، طبقه جوان خشن و آلوده به مواد مخدر ساندرس3، در جهاني کاملاً متفاوت با جهان «نسل اينترنت» تاپسکات4 که از جواناني خودمختار و به لحاظ اجتماعي، مسئوليتپذير تشکيل شده است، زندگي ميکنند و اگرچه غيرعقلاني بودن و پوچي فرهنگ جوانان، پوستمن7 را نگران ميکند، راشکوف5 و کاتز6 با ديدي مثبت به آنان مينگرند. با اين حال به نظر ميرسد همه متقاعد شدهاند که چه به لحاظ تعريف کودکي و چه به لحاظ واقعيتي که کودکان تجربه ميکنند، در دوران کنوني، تغييرات مهم و چشمگيري رخ داده است.
به عبارت ديگر، هر يک از اين نويسندگان، روايت خاص خود را از کودکي تقرير ميکنند. آنان نمودهايي فرهنگي از کودکي ارائه ميدهند و حول آن روايتهاي تاريخي خود را بيان ميکنند. کودکان در اين ميان، هدف بازنماييهاي متعددي قرار ميگيرند: گاهي از آنان بهعنوان موجوداتي معصوم و آسيبپذير ياد ميشود و گاهي شرور و بازيگوش اما به لحاظ ذاتي، عاقل يا آزادانديش تلقي ميشوند. روايت آنان همچنين دربردانده اختلافاتي است که از آن جمله، روايتهاي افول، تمدن، آزادي، سرکوب يا نظارت را ميتوان نام برد. اين نمودها و روايتها که مجموعه ويژگيهاي سخنان ما را درباره کودکي به وجود ميآورند، گاه جنبه ذهني، تخيلي داستاني يا زندگينامه و خودنوشت دارند و گاه دربردارنده حالت عينيت پژوهشهاي علمي هستند گاه نيز موضعي تحکمآميز را القا ميکنند. از طريق اين روايتهاست که مفهوم و تجربه واقعي کودکي تعريف و تنظيم ميشود.
1- اين مقاله ترجمهاي است از بخشي از کتاب:
La mort de l’enfance: Grandir à l’âge des medias (2010)
2- David Buckingham
|
|
|
مترجم |
:
| علي احمدي دکتراي ارتباطات |
مترجم |
:
| عباس حسني کارشناس ارشد زبان و ادبيات فرانسه |
|
|
|