|
نظام اقتصادی اسلام مبتنی بر اخلاق است/ اقتصاد غرب؛ مبتنی بر فايدهگرايی |
|
|
|
نظام اقتصادی اسلام، نظام اقتصادی مبتنی بر اخلاق اسلامی است، اما نظام اقتصادی غرب مبتنی بر نظام اقتصادی فايدهگرايی، نفع پرستی و اصالت سود است.
سيزدهمين نشست از سلسله جلسات نظريهپردازی در حوزه اقتصاد اسلامی، با موضوع «نقش اخلاق در نظام اقتصادی از ديدگاه اسلام»، با حضور حجتالاسلام والمسلمين سيدحسين ميرمعزی، عضو شورای عالی الگوی اسلامی ـ ايرانی پيشرفت و عضو هيئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی، در سازمان فعاليتهای قرآنی دانشگاهيان كشور برگزار شد.
بخشپيشين اين نشست را در اينجا بخوانيد!
وی اظهار كرد: عرصههای اخلاقی و صفات نفسانی كه بر رفتارها و روابط انسانی تاثير میگذارد، در چهار عرصه قرار میگيرد. رابطه انسان با خدا يكی از اين عرصههاست كه در اينجا مجموعهای از صفات نفسانی داريم و رابطه انسان با خودش، رابطه انسان با اشيا و رابطه انسان با انسانهای ديگر را شامل میشود. در همه اين عرصهها فضايل و رذايلی وجود دارد كه رفتارها و روابط را شكل میدهد.
عضو هيئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی ادامه داد: نظام اقتصادی عبارتست از آن نظامی كه رفتارها و روابط اقتصادی را شكل میدهد و از طرف ديگر صفاتی وجود دارد كه اين رفتارها را شكل میدهد و اينها در مجموع رابطه اخلاق با نظام اقتصادی را تشكيل میدهند.
وی با اشاره به تمايز اخلاق و حقوق، خاطرنشان كرد: تفاوتی بين اخلاق و حقوق وجود دارد كه در بحثهای اقتصادی هم اهميت فراوانی دارد. اخلاق با حقوق دو فرق اساسی دارد. تفاوت اول در هدف اين دو با هم است. علم حقوق برای ايجاد نظم و عدالت در جامعه وضع شده است، اما اخلاق برای رسيدن انسان به كمال انسانی است.
وی در ادامه، افزود: تفاوت دوم اخلاق با حقوق در اين است كه اخلاق جز خود انسان ضامن اجرای بيرونی ندارد. دولت هيچگاه برای اخلاق جريمهای تعيين نمیكند، اما در حقوق ضمانت اجرای بيرونی وجود دارد و دولت خودش ضامن اجرای اين احكام است و اگر كسی اين احكام را اجرا نكرد و مرتكب تخلفی شد، دولت او را مثلا در زندان میاندازد.
ميرمعزی خاطرنشان كرد: در نظامهای اقتصادی اين بحث كه ضامن اجرای اخلاق خود انسانها هستند، اهميت بسيار فراوانی دارد. در نظامهای اقتصادی آن رفتارهايی كه مردم به اختيار خودشان انجام میدهند، اين رفتارها مبتنی بر اخلاق است. متن نظامهای اقتصادی رفتارهايی است كه مردم به اختيار و انگيزه شخصی خودشان انجام میدهند و حقوق حد و حدودها را تعيين میكند.
عضو شورای عالی الگوی اسلامی ـ ايرانی پيشرفت ادامه داد: در نتيجه تعبير جالب در اين زمينه وجود دارد كه میگويند برای تدبير نظام اقتصادی به سمت اهداف دو دست تدبير وجود دارد. اولی دست دولت است كه نظام اقتصادی را با سياستهای خود تدبير میكند به سوی اهدافش كه به اين دست تدبير دولت دست مرئی هم میگويند.
وی در ادامه افزود: دست دوم دست نامرئی است كه ديده نمیشود ولی جريان جامعه را به سمت اهداف شكل میدهد كه اين دست اخلاق در نظام اقتصادی است. اخلاق حاكم بر جامعه است كه متن حركت اين نظام را تشكيل میدهد و اگر اخلاق يك اخلاق درستی باشد، متن حركت متن سالمی است.
عضو هيئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی با اشاره به نقش دولت، اظهار كرد: دولت پس از اين وارد صحنه میشود كه اين جريان اختياری ميليونها انسان را در عرصه اقتصاد بخواهد به سمت خاصی جهتدهی كند. مثلا فرض كنيد كه در بحث عدالت ما میخواهيم فقر را ريشه كن كنيم.
وی خاطرنشان كرد: يك موقع اخلاق حاكم بر جامعه اخلاق ايثار، احسان، مواسات و اخوت است كه اگر اخلاق حاكم بر جامعه اينگونه باشد، خود آن جامعه در حال از بين بردن فقر است، زيرا آن ثروتمندان مازاد درآمد خود را ايثار میكنند و فقر را كاهش میدهند و در اينجا دولت ديگر كار چندانی ندارد و اگر در اينجا فقر به طور كامل از بين نرفت دولت بايد وارد شود و فقر را با بودجهای كه دارد از بين ببرد.
ميرمعزی افزود: اما اگر اخلاق حاكم بر اين جامعه اخلاق خودپرستی، ثروتپرستی، سودگرايی باشد، قطعا جريان اختياری رفتارها و تصميمات مردم به سمت فقر نخواهد رفت، زيرا هر كس به دنبال نفع و سود خودش است و افراد به فكر سرمايه خودشان هستند. اگر اخلاق حاكم بر جامعه اخلاق نفعپرستی، سودپرستی و اصالت فرد شد آن وقت جريان كلی جامعه به سمت تشديد فقر حركت میكند.
وی خاطرنشان كرد: در اين جامعه دولت خيلی به زحمت میافتد. دولت حركتش برای رفع فقر مثل شنا كردن در خلاف جريان آب میشود چون جريان كلی جامعه به سمت تشديد فقر حركت میكند و دولت میخواهد تلاش كند با ماليات و به زور فقر را كاهش دهد و با اين مكانيسم سالهاست كه فقر ريشهكن نشده است و دنيا با فقر قرنهاست كه درگير است و در دنيای سرمايه داری میبينيد كه فقرا در خيابانها میريزند و فرياد میزنند كه ثروتمندان به فكر ما نيستند.
وی ضمن اشاره به بحث جهانی شدن گفت: بحث جهانی شدن از بعد اقتصادی يعنی سرمايهدارها كه بر اساس اخلاق نفعپرستی فكر میكنند و سودگرايی بخشی از صفات آنها شده است، میگوييند سرمايه بايد در جايی خرج شود كه سود بيشتری دارد و در نتيجه اگر در كشور ديگری منفعت بيشتری ببرند سرمايه خود را به آنجا منتقل میكنند و هر بلايی كه سر كشور خودشان بيايد برای آنها اهميتی ندارد و اين يعنی جهانی شدن از نگاه اقتصاد غربی.
مير معزی افزود: پس اگر اخلاق حاكم بر جامعه يك اخلاق صحيح باشد و به نگاه اسلامی يك اخلاق فضايل بر جامعه حاكم باشد جريان طبيعی اقتصاد به سمت اهدافش در حال حركت است و نواقص اقتصادی را دولت تكميل میكند، اما اگر اخلاق حاكم بر جامعه يك اخلاق نفعپرستی باشد، نتيجه چيز ديگری است. فرق نظام اسلامی با نظام سرمايهداری هم در همينجاست.
عضو هيئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی گفت: نظام اقتصادی اسلام نظام اقتصادی مبتنی بر اخلاق اسلامی است اما نظام اقتصادی غرب مبتنی بر نظام اقتصادی فايدهكرايی، نفع پرستی و اصالت سود است. اين يك اختلاف بنيادين است كه بساری از اختلافات ما با نظام اقتصادی غرب هم از همينجا شروع میشود.
وی در انتها افزود: منظور از اخلاق اقتصادی اسلام ملكات، صفات و فوايد مثبتی است كه اگر توليد، مصرف، پسانداز، سرمايهگذاری و ساير رفتارهای اقتصادی انسان در آن ظرف از ملكات صفات و در آن چارچوب از قواعد هنجاری رخ بدهد در مسير اهداف اقتصادی مورد نظر اسلام در چارچوب مفهوم سعادت فرد و جامعه قرار میگيرد و اگر چنين نشود از مسير اهداف منحرف میشود. |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
 |
|
1. الامام علي (ع): تَعَرَّضُوا لِلتِّجاراتِ، فَاِنَّ لَکُمْ فيها غِنيً عَمّا في اَيْدِي النّاسِ وَ اِنَّ اللهَ يُحِبُّ المُحْتَرِفَ الْاَمينَ.
امام علي عليهالسلام فرمود:
به کارهاي تجاري بپردازيد که بازرگاني، شما را از مال ديگران بينياز ميکند. خداوند پيشهور درستکار را دوست دارد.
(وسايل الشيعه، ج 22)
و..
|
|
|
|
|
|